شهر باستانی دارابگرد در استان فارس، ایران، یکی از شهرهای مهم و باستانی ایران به شمار میرود که در دوران ساسانیان شکوفا شد. نحوه شکلگیری آن به عوامل مختلفی برمیگردد که به شرح زیر است:
* نقشه دایرهای و دفاعی: دارابگرد به دلیل طراحی دایرهای منحصر به فرد خود شناخته شده است. این طرح دایرهای با یک خندق عریض و عمیق و یک دیوار دفاعی عظیم از جنس خشت و سنگ احاطه شده بود. این ساختار دفاعی نشان میدهد که این شهر از ابتدا با هدف نظامی و دفاعی ساخته شده است. این شکل دایرهای در شهرسازی ساسانی اهمیت خاصی داشته و به عنوان نمادی از قدرت و نظم شناخته میشده است.
* بنیانگذاری توسط اردشیر بابکان: بسیاری از منابع تاریخی و باستانشناسی، بنیانگذاری دارابگرد را به اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانی، نسبت میدهند. اردشیر پیش از رسیدن به پادشاهی، حاکم منطقهای در فارس بود و شهرهای مهمی را در این منطقه بنا نهاد. دارابگرد نیز احتمالاً یکی از نخستین شهرهای مهمی بوده که او با اهداف نظامی و اداری پایهگذاری کرده است.
* اهمیت استراتژیک: موقعیت جغرافیایی دارابگرد در منطقه فارس، که زادگاه ساسانیان بود، اهمیت استراتژیکی داشته است. این منطقه در مسیرهای تجاری و نظامی مهم قرار داشته و کنترل آن برای تثبیت قدرت ساسانیان حیاتی بوده است.
* سیستم شهری منظم: شهر دارابگرد دارای یک سیستم شهری بسیار منظم بوده است. چهار دروازه اصلی در چهار جهت جغرافیایی، چهار خیابان اصلی که شهر را به چهار بخش تقسیم میکردند، و شبکهای از خیابانهای فرعی، نشان از برنامهریزی دقیق شهری در زمان ساخت آن دارد. هر کدام از این چهار بخش احتمالاً به گروهی از مردم با قومیتها یا باورهای مختلف اختصاص داده شده بود.
* مصالح بومی: مصالح اصلی ساخت و ساز در دارابگرد عمدتاً از خاک رس و آجرهای خشک شده در آفتاب بوده که با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، انتخابی منطقی و در دسترس به شمار میرفته است.
به طور خلاصه، دارابگرد شهری است که با برنامهریزی دقیق، اهداف نظامی و دفاعی، و در دوران مهم شکلگیری سلسله ساسانی توسط اردشیر بابکان بنا نهاده شده است. طراحی دایرهای و ساختار دفاعی آن، ویژگیهای بارز این شهر باستانی هستند.
شهر باستانی دارابگرد، نمونهای درخشان از شهرسازی ساسانی و مهندسی نظامی آن دوران است. جزئیات ساخت این شهر به شرح زیر است:
1. طرح و نقشه اولیه:
* شکل دایرهای: مهمترین و بارزترین ویژگی دارابگرد، طرح کاملاً دایرهای آن است. این شکل، در شهرسازی ساسانیان و حتی برخی تمدنهای پیش از آن (مانند اشکانیان در مرو)، برای شهرهای نظامی و پایتختها اهمیت استراتژیک و نمادین داشته است. دایره، نماد کمال، استحکام و نظم است.
* مرکزیت: در مرکز شهر، یک بنای مرکزی قرار داشته که احتمالاً یک کاخ، نیایشگاه (آتشکده) یا قلعه حکومتی بوده است. این نقطه، کانون اصلی شهر و محلی برای تجمع و اداره امور بوده است.
* تقسیمبندی شعاعی و محوری: از این مرکز، چهار خیابان اصلی به چهار جهت جغرافیایی (شمال، جنوب، شرق، غرب) کشیده شده بودند که به چهار دروازه اصلی شهر منتهی میشدند. این خیابانها، شهر را به چهار بخش (ربض) تقسیم میکردند. این تقسیمبندی، احتمالاً بر اساس گروههای اجتماعی، حرفهای یا قومی صورت گرفته بود.
* شبکه خیابانها: در کنار خیابانهای اصلی، شبکهای از خیابانهای فرعی نیز وجود داشته که محلات مختلف را به هم متصل میکرده است.
2. ساختار دفاعی (اصلیترین جزء ساختار):
* خندق: اولین لایه دفاعی شهر، یک خندق (آبراهه) بسیار عمیق و عریض بود که تمام شهر را احاطه میکرد. عمق این خندق گاهی تا 10 متر و عرض آن تا 30 متر نیز تخمین زده میشود. این خندق، پر از آب بود و عبور دشمنان را بسیار دشوار میساخت. شیب تند کنارههای خندق نیز بر کارایی دفاعی آن میافزود.
* دیوار دفاعی: پس از خندق، یک دیوار عظیم دفاعی از جنس خشت خام (آجر گلی خشکشده در آفتاب) با پیهای سنگی قرار داشت. این دیوار بسیار بلند و ضخیم بوده و بر فراز آن برجهای نگهبانی در فواصل منظم تعبیه شده بود. این برجها امکان دیدبانی وسیع و دفاع از فواصل نزدیک را فراهم میکردند.
* مصالح:
* خشت خام: اصلیترین مصالح دیوارها و بسیاری از بناهای داخلی شهر. استفاده از خشت خام به دلیل فراوانی خاک رس در منطقه و سهولت ساخت آن، بسیار رایج بوده است.
* ملات: ملات مورد استفاده، عمدتاً گل و آهک بوده است.
* سنگ و ساروج: در پیسازی دیوارها، بخشهای زیرین خندق و احتمالاً در برخی سازههای مهمتر (مانند دروازهها)، از سنگ و ساروج (ملاتی مقاوم از آهک و خاکستر) استفاده میشده تا استحکام بنا افزایش یابد.
* دروازهها: شهر دارای چهار دروازه اصلی در چهار جهت اصلی بود که از طریق پلهای متحرک یا ثابت بر روی خندق، دسترسی به شهر را فراهم میکردند. این دروازهها خود دارای برج و باروهای دفاعی قوی بودند.
3. سازههای داخلی شهر:
* بنای مرکزی: همانطور که ذکر شد، در مرکز شهر یک سازه مهم قرار داشت که احتمالا محل اقامت حاکم، مرکز مذهبی یا اداری بوده است.
* خانهها و محلات: خانههای مسکونی از خشت و گل ساخته میشدند و در محلات مختلف شهر توزیع شده بودند. طراحی این خانهها ساده و متناسب با نیازهای زندگی روزمره بود.
* آبرسانی و فاضلاب: شواهد باستانشناسی نشان میدهد که دارابگرد دارای سیستمهای ابتدایی آبرسانی و دفع فاضلاب بوده است. احتمالاً از چاهها یا قناتها برای تأمین آب و از کانالها برای دفع آبهای سطحی و فاضلاب استفاده میشده است.
* معابد و بازار: مانند هر شهر بزرگی، دارابگرد نیز دارای معابد (احتمالاً آتشکدههای زرتشتی) و بازارهایی برای تجارت و تبادل کالا بوده است.
4. نیروی انسانی و روش ساخت:
* نیروی کار عظیم: ساخت شهری با این عظمت و پیچیدگی دفاعی، مستلزم بکارگیری نیروی انسانی بسیار زیادی از جمله معماران، مهندسان، کارگران و متخصصان در زمینه خاکبرداری، بنایی و سازماندهی بوده است.
* برنامهریزی دقیق: شکل دایرهای و تقسیمبندی منظم شهر، نشان از برنامهریزی دقیق و مهندسی پیشرفته در زمان ساخت آن دارد. این برنامهریزی، در دوره ساسانیان که به نظم و سازماندهی اهمیت زیادی میدادند، قابل درک است.
* زمان ساخت: ساخت چنین شهری، نیازمند مدت زمان طولانی و سرمایهگذاری قابل توجهی در زمان خود بوده است.
در مجموع، دارابگرد نه تنها یک شهر، بلکه یک شاهکار مهندسی نظامی و شهرسازی ساسانی است که تواناییهای این تمدن را در برنامهریزی، سازماندهی و ساختوسازهای عظیم به خوبی نشان میدهد. استحکامات دفاعی آن، آن را به یکی از شهرهای مستحکم دوران خود تبدیل کرده بود.
شاهنامه فردوسی، که به عنوان گنجینه اساطیر و تاریخ کهن ایران شناخته میشود، به شهر دارابگرد اشاره کرده است. در شاهنامه، این شهر ارتباط نزدیکی با شخصیت داراب، یکی از پادشاهان کیانی، دارد.
اشاره شاهنامه به دارابگرد و داراب:
فردوسی در بخش مربوط به پادشاهی داراب، نهمین پادشاه از سلسله کیانیان، به ساخت شهری به نام دارابگرد اشاره میکند. طبق روایت شاهنامه:
> "چو بگشاد داننده از آب بند
> یکی شهر فرمود بس سودمند
> چو دیوار شهر اندرآورد گرد
> ورا نام کردند داراب گرد"
>
این ابیات به وضوح بیان میکنند که شهر دارابگرد توسط داراب و با استفاده از آب (احتمالاً رودخانه یا قنات) ساخته شده است. همچنین، اشاره به "گرد آوردن دیوار" تأییدی بر شکل دایرهای این شهر است که از ویژگیهای بارز معماری دارابگرد است.
نکات مهم در مورد اشاره شاهنامه:
* بنیانگذاری اساطیری: شاهنامه بنیانگذاری دارابگرد را به دوران پادشاهی اساطیری داراب نسبت میدهد. این در حالی است که یافتههای باستانشناسی و تاریخی، ساختار فعلی شهر را بیشتر به دوران ساسانی و حتی پیش از آن (هخامنشی) نسبت میدهند. اما در سنتهای شفاهی و اساطیری ایران، ارتباط این شهر با داراب (که بسیاری او را همان داریوش دوم یا داریوش سوم هخامنشی میدانند) بسیار قوی است.
* تأکید بر آب: شاهنامه به نقش آب در ساخت این شهر اشاره میکند ("چو بگشاد داننده از آب بند"). این میتواند نشاندهنده اهمیت سیستمهای آبرسانی و خندقهای پرآب در پایداری و دفاعی بودن شهر باشد.
* نامگذاری: نام "دارابگرد" به معنای "شهر داراب" یا "دژ داراب" است. پسوند "گرد" یا "جرد" در زبانهای باستانی ایران به معنای شهر یا دژ است و در نام بسیاری از شهرهای باستانی ایران دیده میشود (مانند سیاوشگرد، اردشیرخوره/اردشیرگرد).
به طور کلی، شاهنامه فردوسی، دارابگرد را به عنوان شهری باستانی و مهم در پادشاهی داراب معرفی میکند و بر نقش این پادشاه در بنیانگذاری و نامگذاری آن تأکید دارد. این روایت اساطیری، با وجود تفاوتهایی با تاریخ دقیق باستانشناسی، نشاندهنده جایگاه و اهمیت این شهر در حافظه تاریخی و فرهنگی ایرانیان است.